آگاهی بخشی
افعال اختیاری انسان
یکی از شیوه های تربیت اخلاقی، آگاهی بخشی به فراگیران است. آموزش و پرورش باید با آگاه کردن فراگیران از احکام و قوانین اجتماعی، فردی و حقوقی، و تشویق و ترغیب آنان به پیروی از قوانین، زمینه های پذیرش قانون را فراهم سازند.
یکی از شیوه های تربیت اخلاقی، آگاهی بخشی به فراگیران است. آموزش و پرورش باید با آگاه کردن فراگیران از احکام و قوانین اجتماعی، فردی و حقوقی، و تشویق و ترغیب آنان به پیروی از قوانین، زمینه های پذیرش قانون را فراهم سازند. در حقیقت، آگاهی بخشی اولین قدم در مسیر تربیت اخلاقی است. اگر مربیان، و هرکس دیگری که در صدد تربیت اخلاقی متربی خویش است، خواهان این اند که ارزش های اخلاقی در فراگیر درونی شوند و انجام کارهای اخلاقی متربی از سر تقلید یا ترس از تنبیه و یا عواملی از این قبیل نباشد، شرط اول آن است که متربی را توجیه کنند و نسبت به فعل و رفتاری که قرار است از او سر بزند، به او شناخت بدهند. به بیان دیگر، از آنجا که صدور فعل اخلاقی، اختیاری است، شخص باید به حقانیت و درستی یا نادرستی عملی که می خواهد انجام دهد، ایمان داشته باشد. یکی از لوازم ابتدایی ایمان آوردن به چیزی، علم به آن است. البته سخن مزبور، به این معنا نیست که ایمان و علم لازم و ملزوم یکدیگرند. اساسا به رفتاری که به وسیله اجبار و الزام ایجاد شده باشد، فعل اخلاقی گفته نمی شود. افعال اختیاری انسان به طور کلی دو مبدأ دارند: 1. بینش ها و شناختها؛ ۲. تمایلات و گرایشها.علامه مصباح یزدی در مقام استفاده از این روش، به تصحیح سه بینش اشاره کرده اند و معتقدند که اگر بینش انسان در این سه زمینه اصلاح نگردد، قادر به اصلاح رفتار خویش نخواهد بود. نقش بینش ها در صدور افعال اختیاری، روشنگری و کشف واقعیت هاست و نقش گرایشها، تحریک کنندگی و برانگیزانندگی است. به تعبیر علامه مصباح یزدی، معرفت است که شوق را به وجود می آورد و مایه های فطری را فعلیت می بخشد و جهت می دهد و فطرت انسان و ابعاد فطری او را بر می انگیزاند.
بر اساس نظام درونی سازی ارزشها، فعل اخلاقی ناظر بر یک نظام خودکنترلی درونی است. در واقع یکی از ابعاد رشد اخلاقی، استقلال فزاینده فرد از فشارها و وسوسه های موقعیت هاست. فشارهایی که سعی می شود از طریق برنامه های طولانی مدت که دارای اهداف تفصیلی اند، فرد را تحت تأثیر قرار دهند؛ برای مثال، یکی از شیوه های رایج در تربیت اخلاقی، استفاده از عامل ترس است. به گفته شهید مطهری، «ترس عامل رشد دهنده استعداد نیست، ولی برای بازداشتن روح کودک یا بزرگسال در اجتماع، از برخی طغیانها مناسب است».(1)
درست است که ترس عامل رشد دهنده نیست، اما بالاخره استفاده از آن ضروری به نظر می رسد. دلیل این مدعا، آیات بسیار زیاد و روایاتی است که موضوع آنها انذار است. مطلبی که هست، این است که کودک باید متوجه شود که چرا تنبیه شده است تا آن عمل را دیگر تکرار نکند؛ وگرنه اگر بدون اینکه توجیه شود، تنبیه گردد، دچار تشویش روحی می شود. علامه مصباح یزدی سخنی در تأیید این مطلب دارند. ایشان در شرح این فراز از حدیث معراج قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: یا رب وما میراث الصوم؟ قال: الصوم یورث الحکمة والحکمة تورث المعرفة، می گوید:
بیان خداوند در این حدیث، برگرفته از بهترین روش تربیتی است. در این روش، وقتی می خواهند کسی را به تهذیب اخلاق و انجام کارهای خوب وادارند، ثمرات و منافع آن کار را بر می شمارند؛ وگرنه صرف دستور به انجام کار، انگیزه قوی برای انجام آن را پدید نمی آورد و آن انگیزه وقتی به وجود می آید که فایده و منافع آن کار مشخص گردد.(2)
پیش درآمد تفاوتی که بین روش آگاهی بخشی و روش بینش بخشی وجود دارد، این است که روش اول، به دنبال دانش افزایی و خارج ساختن از جهل است، اما در روش دوم، مرحله ای فراتر و عمیق از آگاهی بخشی است که توضیح آن به دنبال خواهد آمد. در مصاحبه ای که با برخی از افراد هنجارشکن صورت گرفته بود، وقتی سؤال از چرایی این هنجارشکنی به میان آمده بود، بیشتر آنها در پاسخ گفته بودند که میدانیم این کارمان خلاف است، ولی اشتباه بودن آن، برای ما درونی نشده است. بنابراین، باید گفت که بین بینش بخشی و آگاهی بخشی تفاوت وجود دارد.
یکی از دغدغه های اصلی در امر تربیت اخلاقی، چگونگی درونی کردن ارزش های اخلاقی در فراگیران است. به عبارت دیگر، باید چه کار کرد تا در فراگیران تحول باطنی ایجاد شود و ظاهر و باطن رفتاری که از آنها سر می زند، یکی باشد و به قول معروف، عوام فریبی نباشد، بلکه شخص از سر اعتقاد و ایمان دست به عمل زند. به بیان دقیق تر، روش مفید برای اینکه متربی رفتاری مطابق با فطرت انسانی اش انجام دهد، چیست؟ این روش نیز می تواند، یکی از روش هایی باشد که در ذیل اصلهای یکم تا هفتم قرار می گیرد.
برای رسیدن به آن هدفی که گفته شد، یکی از روش هایی که از آثار علامه مصباح یزدی استنباط می شود، روش اعطای بینش نسبت به مسائل اعتقادی، فکری، اخلاقی و غیره است. به گفته فاضل نراقی، منشأ بسیاری از رفتارهای نابهنجار و غیر اخلاقی، نداشتن بینش صحیح متربی در مسائل اعتقادی، فکری و اخلاقی و نداشتن شناخت وافی نسبت به افعال، انگیزه ها و آثار و عواقب آنهاست. (3)
استفاده از این روش به این معناست که باید به گونه ای رفتار کرد که تلقی افراد از امور دگرگون شود. گاهی اوقات افراد به مسئله ای علم دارند، ولی بینش ندارند. بینش، نوعی آگاهی عمیق و گسترده است، اما علم این گونه نیست.(4)
خداوند متعال در قرآن، به روش اعطای بینش توجه خاصی کرده و منشأ بسیاری از انحرافات را نداشتن بینش معرفی کرده است؛ برای نمونه، در این آیه خداوند می فرماید:
(قد جاء گم بصار من ربکم فمن أبصر فلنفسیه ومن عمى فعلیها وما أنا علیکم بحفیظ )(5) «دلایل روشن از طرف پروردگارتان برای شما آمد؛ کسی که به وسیله آنان، حق را ببیند، به سود خود اوست و کسی که از دیدن آن چشم بپوشد، به زیان خودش است، و من نگاهبان شما نیستم و شما را بر قبول ایمان مجبور نمی کنم».
علامه مصباح یزدی در مقام استفاده از این روش، به تصحیح سه بینش اشاره کرده اند و معتقدند که اگر بینش انسان در این سه زمینه اصلاح نگردد، قادر به اصلاح رفتار خویش نخواهد بود.
پینوشت:
۱. مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 60.
٢. محمدتقی مصباح یزدی، راهیان کوی دوست (شرح حدیث معراج)، ص۲۰۳
3. محمد بهشتی و دیگران، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، ج 4، ص۲۹۳
4. خسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ج ۱ و ۲، ص ۷۵.
5. انعام (1)، 104.
منبع: برنامه درسی وتربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چاپ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(قدس سره)، قم 1393
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}